9 PM
بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او نخواهی رسید | ||||||||||||
|
9 PM شنبه 18 / 11 / 1398Darya
™
به قلم: 5 PM
سلام بچه ها چه قدخوشحالم کردیدکه اومدیدبه وبم.اگه ی نظرکوچولوهم بذاریددیگه چی میشه! این وبو وا3این درس کردم که باهم درددل کنیم وازدلتنگی هامون بگیم وسبک شیم اینجاکه کسی اون یکیونمیشناسه پس راحت حرف میزنیم اگرخواستیدلینک شین بریدتوقسمت تبادل لینک هوشمندوبم وبعداول منوتووبتون لینک کنید،بعدبیایدوهمون جاعنوان وب وآدرستون رودرج کنیدتابه طورخودکارلینک شید توجه: بعدبچه هااین کسایی که میان وپیشنهاددوستی میدن:اینجاچت روم نیست بعداگرکسی وقت داشت ی لوگوی خشگل که به وبم بیادواسم درست کنه ووووووومهممممممم دادن نظرهای تبلیغاتی وپیش نویس شده ممنوع خونده نمیشه حالابریم وبوببینیم
fadatooooon
چهار شنبه 14 / 9 / 1398Darya
™
به قلم: 4 PM گاهی نباید بخشید کسی را، که بارها او رابخشیدی ونفهمید، تااین بار در آرزوی بخشش توباشد! گاهی نباید صبرکرد.... بایدرهاکردورفت تابدانند، که اگرماندی رفتن رابلدبودی! گاهی بر سرکارهایی که، برای دیگران انجام میدهی، بایدمنت گذاشت... تاآن راکم اهمیت ندانند! گاهی باید بد بود برای کسی، که فرق خوب بودنت را نمیداند! وگاهی... بایدبه آدمها ازدست دادن رامتذکرشد! آدمهاهمیشه نمیمانند... یک جادررابازمیکنند... وبرای همیشه میروند... ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند... چهار شنبه 10 / 6 / 1393Darya
™
به قلم: 3 PM
♥♥فشار آرام دستانت را دوست دارم♥♥
♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند... پنج شنبه 30 / 8 / 1392Darya
™
به قلم: 6 PM
♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند... جمعه 29 / 8 / 1392Darya
™
به قلم: 6 PM دختر، از دوستت دارم گفتنهاي هر شب پسره خسته شده بود ... يک شب وقتي اس ام اس آمد بدون آن که آنرا بازکند موبايل را گذاشت زير بالشش و خوابيد !
صبح مادرِ پسره به دختره زنگ زد گفت : پــــســــــرم مـــــــــرده ...
دختره شوکه شد و چشم پر از اشک بلافاصله سراغ اس ام اس شب گذشته رفت ...
پـــســــــره نــوشــتـــه بـــــــود:
تصادف کردم با مشکل خودم را رساندم دم درخانه تان لطفا بياپائين ميخوام براي آخرين بار ببينمت ...
« خـــــيــــلـــــي خــــيـــــلــــــــي دوســــتـــتـــــدارم » ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...
جمعه 29 / 8 / 1392Darya
™
به قلم: 6 PM جمعه 29 / 8 / 1392Darya
™
به قلم: 6 PM تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی… ؟! لبخند بزنی… بی تفاوت باشی…؟ شده دلتنگی بپیچد به دلت،راه نفست راببندد،خفه ات کند… هی دستت برود سمت گوشی… برش داری… نگاهش کنی… پرتش کنی…. برش داری… نگاهش کنی… پرتش کنی…؟ شده یک آهنگ برایت شود روحِ یک لحظه… بشود خاطره… و هر چه تکرار شود دیوانه ترت کند…؟ شده بروی همان خیابانی که با او رفته ای… چند متر جا را هی بالا و پایین کنی… اشک بریزی و… لذت ببری… همانقدر که آن روز لذت بردی…؟ شده قسم بخوری دیگر کاری به کارش نداری… اما یکهو در یک لحظه گوشی موبایل را برداری،پیغامی تایپ کنی… انگشتت برود سمت کلمه send… منطقت بمیرد، قلبت تند تند بزند و…send کنی…؟ شده تمام روز را در انتظار یک جواب،بیقرار باشی… نرسد این جواب… آخر گوشی را برداری واینطور بنویسی:”اشکالی نداره، اگه نمیخوای جواب بدی،نده… فقط میخواستم بدونم خوبی؟همین… مواظب خودت باش “شده باز جوابی نیاید…؟ باز بشکنی… هزار بار دیگر هم بشکنی اما باز با دست و دلِ شکسته،دوستش داشته باشی…؟ شده این همه عاشق باشی…؟!؟ ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...جمعه 29 / 8 / 1392Darya
™
به قلم: 5 PM دختــر بودن تاوان دارد...
برزگ می شوی....عاشق می شوی...
دل می بندی...
تنت رابرایش عریــــان می کنی...
نه از روی هوس ...
بلکه از روی عشق...
وقتی دلش رازدی میرود...
و تـــو می مانی و خودتــــ ...
آن زمان تو یک هــــــــــرزه ای.....
و او...
فقط کمی دختــــــر بازی کرده ..... ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...
جمعه 29 / 8 / 1392Darya
™
به قلم: 5 PM
من اگه خدا بودم...
اینقدر هوای دو نفره رو به رخ تک نفره ها نمیکشیدم...
نترس ازهجوم حضورم
چــــیزی جز تـــنــهایی با من نیـــستـــــ ... ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...
چهار شنبه 11 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 5 PM
حکــــم اعــدام بود ... چهار شنبه 11 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 1 AM
تو به افتادن من در خیابان خندیدی ومن همه ی حواسم به چشمان مردم شهربود که عاشق خنده ات نشوند!! --------------------------------------------
هنوز هم صدقه هایم به نیت سلامتی توست... هی.... معشوقه ی من..... سلامتی...؟!
♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند... سه شنبه 10 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 1 AM
سخت ترين دو راهي عشق دو راهي بين فراموش كردن وانتظار است
گاهي كامل فراموش ميكني
وبعد ميبيني كه بايد منتظر مي ماندي
وگاهي آنقدر منتظر مي ماني
كه ميفهمي زودتر از اين ها بايد فراموش ميكردي سه شنبه 10 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 11 PM
آهــــای غـــریبـــه ...! کنـــارش میشینـــی و فقــط بــا چنـــد ایـــه قــرآن محـــرمــش مــی شـــوی...!!!! و مــن آشنــا بــا یکـــ دنیـــا عشــق و حســرتـــ بـــه او نــامحــرمــم....!!!!
خدايا! خدايا فقط تو را مي خواهم.....باور کرده ام که فقط تويي سنگ صبور حرف هايم همه چي تموم شد!!!!!!!!!!!! ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...سه شنبه 9 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 6 PM طناب را بر گردنم انداختند! گفتند آخرین آرزویت؟ گفتم دیدن یارم. . . گفتند:خسته است تا صبح طنابت بافته ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...دو شنبه 9 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 6 PM به سلامتی سربازی که بخاطرش میره وقتی که بر میگرده میبینه عشقش مادره ---------------------------------------------------------- اخییییییییییییییییییی
دو شنبه 9 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 9 PM تکثیر شده ام در این شهر؟؟ یک شنبه 8 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 8 PM
پسر: ضعیفه!دلمون برات تنگ شده بود اومدیم زیارتت کنیم!
برچسبها: داستان عاشقانه غمگین, داستان گریه دار, داستان عاشقانه گریه دار, داستان های جدیدعاشقانه, ادامه مطلبیک شنبه 8 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 8 PM بغض داری؟
♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند... یک شنبه 8 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: 8 PM مــُحــکــَمـ راهـ بــــرو دُخــتــَـر
تـــو /عـــآشـِـق /شـُــدے ...
جَــنــگـــیـــدے
و ...حــالا..
تـَــنــهــایـــے!
سَـــرتـــو/ بِـــگــیـــر/ بـــالا ...( !!)
اون لــیـــاقـــتــ جـَــنــگــیـــدن نـــداشــتـ
یک شنبه 8 / 6 / 1392Darya
™
به قلم: |
||