4 PM
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟
و من سکوت کردم...
دیدی ...! جاده جایی نرفت...!
آن که رفت ، تو بودی
بدترین شكل دلتنگی برای كسی آن است كه در كنار او باشی و بدانی كه هرگز به او نخواهی رسید | ||||||||||||
|
4 PM یادت هست....؟ ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...
روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟ و من سکوت کردم... دیدی ...! جاده جایی نرفت...! آن که رفت ، تو بودی یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM رفت و ...نگفت یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM دیگراحتیاط لازم نیست ؛ یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM از من فاصله بگیر! یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM می روم اما رد پایم را برایت به جای خواهم گذاشت مبادا مرا فراموش کنی سالهاست که به انتظارت نشسته ام شاید که آمدنت پایانی تلخ برای دیگرانه اما هر چه باشد آورنده آرامشی ابدی برایم است یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM انگشتت را ... یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM روی هر سینه سری گریه کند وقت وداع ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند... یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM خدایا هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن که به هر بی لیاقتی بگه عشقم…!!! یک شنبه 16 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM
باور نمی کنی که این روزها چقدر دلم گرفته ،باور نمی کنی که خنده هایم چه بغض هایی را در خود پنهان دارد آری ، من ، با دقایقم ، با زندگیم لجبازی می کنم ! نازنینم ! غروب بار سنگین دلتنگی مرا هر شب به دوش میکشد سنگینی پلکهایم و نگاهی که دیدن را از یاد برده ، کورکورانه زیستن را خوب آموختم ! زندگیم را تمام کردم ، حالا نفس کشیدن منت سرم می گذارد ! حس می کنم هوای اینجا سرد و سنگین است نازنينم ! دیگر نگو خداحافظ ! اگر می روی بدون وداع برو ... گله ای نیست ! ببین ! نقاشی عشق می کشم و گم شدن در نگاه تو که آرامش می دهد ، نبض سکوت حرفی برای گفتن دارد ! حالا دیگه خیلی تنهام ! ببین ! دستانم را ببین ، چشمان ترم را ببین ، ببین سکوتم چه حرفهایی را تحمل می کند ! به خاطر تو ... نامت را هر روز زمزمه می کنم مبادا یادم رود که روزی ... زمانی ... عاشقت بودم ! آری ... عاشق خیال نکن دیوانه شدم ... اگر این دیوانگی ست من عاشق این دیوانگیم ! نازنینم ! ما محکومیم ... محکوم به زندگی ! و شاید محکوم به مرگ !!! سکوت کردم پنج شنبه 15 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM ♥ زیـــر بــارون نفسـاتـــو دوســـت دارم ♥ ♥ عـطـــر خـــوب، تــو رو بـارون میگیــره ♥ ♥ بـا تــو زندگیـــم چــه رویــایــی میشـــه ♥ ♥ بـا تــو ایــن قـلـــب یخــی جــون میگیــره ♥ ♥ دوست دارم تمــوم لحظـه هامو با تـو باشم ♥ ♥ دوســت دارم کـه دســت گـرمـتــو بگیــرم ♥ ♥ دوسـت دارم تمــوم خاطراتـم با تــو باشــه ♥ ♥ دوسـت دارم تـو انتظـار تلــخ تــو بمیـــرم ♥ ♥ دوسـت دارم فقـــط چشــاتــو وا کـنــی ♥ ♥ تـا ببیـنــی کـــه چـقــــدر دوســت دارم ♥ ♥ همـــه خـوبـــی هـاتـــو بـاور مـی کـنـــم ♥ ♥ نمــی تــونـــم بـی تـــو طـاقـــت بـیـــارم ♥ ♥ بـــوی خـــوب ، تـــو رو بـارون میگیــره ♥ ♥ بـا تــو زندگیـــم چــه رویــایــی میشـــه ♥ ♥ بـا تــو ایــن قـلـــب یخــی جــون میگیــره ♥ ♥ دوست دارم تمــوم لحظـه هامو با تـو باشم ♥ ♥ دوســت دارم کـه دســت گـرمـتــو بگیــرم ♥ ♥ دوسـت دارم تمــوم خاطراتـم با تــو باشــه ♥ ♥ دوسـت دارم تـو انتظـار تلــخ تــو بمیـــرم ♥ ♥ دوسـت دارم فقـــط چشــاتــو وا کـنــی ♥ ♥ تـا ببیـنــی کـــه چـقــــدر دوســت دارم ♥ ♥ همـــه خـوبـــی هـاتـــو بـاور مـی کـنـــم ♥ ♥ خیلی دوستدارم عشق من ♥ پنج شنبه 15 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 4 PM 1- به چشمی اعتماد کن که به جای صورت به سیرت تو می نگرد... به دلی دل بسپار که جای خالی برایت داشته باشد و دستی را بپذیر که باز شدن را بهتر از مشت شدن بلد باشد. 3 - وقتی در زندگی به یک در بزرگ رسیدی نترس و نا امید نشو چون اگه قرار بود در باز نشو جای آن دیوار می گذاشتند. 4 - آنچه که هستی، هدیه خداوند است و آنچه که خواهی شد ، هدیه تو به خداوند پس بی نظیر باش پنج شنبه 15 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 3 PM
چگونه عکس تو در برق شیشهها پیداست چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
هنوز پنجره باز است درختها و چمنها و شمعدانیها به آن ترنم شیرین به آن تبسم مهر به آن نگاه پر از آفتاب مینگرند تمام گنجشکان که درنبودن تو مرا به باد ملامت گرفتهاند ترا به نام صدا میکنند هنوز نقش ترا از فراز گنبد کاج کنار باغچه زیر درختها لب حوض درون آینهی پاک آب مینگرند تو نیستی که ببینی چگونه پیچیده است طنین شعر تو نگاه تو در ترانهی من تو نیستی که ببینی چگونه میگردد نسیم روح تو در باغ بیجوانهی من چه نیمه شبها کز پارههای ابر سپید به روی لوح سپهر ترا چنانکه دلم خواسته است ساختهام چه نیمه شبها وقتی که ابر بازیگر هزار چهره به هر لحظه میکند تصویر به چشم همزدنی میان آن همه صورت ترا شناختهام به خواب میماند تنها به خواب میماند چراغ، آینه، دیوار بی تو غمگینند تو نیستی که ببینی چگونه با دیوار به مهربانی یک دوست از تو میگویم تو نیستی که ببینی چگونه از دیوار جواب میشنوم تو نیستی که ببینی چگونه دور از تو به روی هرچه دراین خانه ست غبار سربی اندوه، بال گسترده است تو نیستی که ببینی دل رمیدهی من بهجز تو یاد همه چیز را رها کرده است غروبهای غریب در این رواق نیاز پرندهی ساکت و غمگین ستارهی بیمار است دو چشم خستهی من در این امید عبث دو شمع سوخته جان همیشه بیدار است تو نیستی که ببینی ♥ دوستدارم عشق من ♥ پنج شنبه 15 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 10 AM وقتی 15 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ...صورتت از شرم قرمز شد و سرت رو به زیر انداختی و لبخند زدی... وقتی که 20 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم ، سرت رو روی شونه هام گذاشتی و دستم رو تو دستات گرفتی، انگار از این که منو از دست بدی وحشت داشتی ... وقتی که 25 سالت بود و من بهت گفتم که دوستت دارم .. صبحانه مو آماده کردی وبرام آوردی ..پیشونیم رو بوسیدی و گفتی بهتره عجله کنی ..داره دیرت می شه ... وقتی 30 سالت شد و من بهت گفتم دوستت دارم ..بهم گفتی اگه راستی راستی دوستم داری . بعد از کارت زود بیا خونه ... وقتی 40 ساله شدی و من بهت گفتم که دوستت دارم ، تو داشتی میز شام رو تمیز می کردی و گفتی : باشه عزیزم ولی الان وقت اینه که بری تو درسها به بچه مون کمک کنی ... وقتی که 50 سالت شد و من بهت گفتم که دوستت دارم ، تو همونجور که بافتنی می بافتی بهم نگاه کردی و خندیدی ... وقتی 60 سالت شد بهت گفتم که چقدر دوستت دارم و تو به من لبخند زدی ... وقتی که 70 ساله شدی و من بهت گفتم دوستت دارم در حالی که روی صندلی راحتیمون نشسته بودیم من نامه های عاشقانه ات رو که 50 سال پیش برای من نوشته بودی رو می خوندم و دستامون تو دست هم بود ... وقتی که 80 سالت شد ..این تو بودی که گفتی که من رو دوست داری ... نتونستم چیزی بگم ..فقط اشک در چشمام جمع شد . اون روز بهترین روز زندگی من بود ..چون تو هم گفتی که منو دوست داری ... ♥ اگه عاشقی...♥ - تنهاخاطراتت باقی مانده اند...شنبه 13 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 10 AM عــــــــــشق تا ســــــــــــــــحــــــــــــــــر چشم به راه می مانم به نام خدایی که غفور است و رحیم زندگی بی تو عذابی است وخیم تقدیم به امید زندگانی ام، تقدیم به شکوه شب و شکوه مهتاب، تقدیم به اشکهای سوزان روی کوه گونه هایت ، تقدیم به خنده های دلنشینت و نگاه های پنهانت . تقدیم به تو ای خیال من ای آسمان قلبم و ای سرچشمه ی الهام من تقدیم به تو ای محبوب ترین قلبم. تقدیم به تو که یادت از فکر من ، عشقت در قلب من ، و نگاهت همیشه در ذهن من ماندگار و عطر مهربانیت همیشه در وجودم جاریست . میدانی که طاقت دوری از تو را ندارم ولی جدایی با تو را دوست دارم. می دانی چرا؟ چون با اینکه جدایی از تو بسی برایم دشوار است ولی در عین حال دلپذیر هم هست ، زیرا به خاطر تو دلتنگی به سراغم می آید . پس بدان که دل تنگی ها هم بخاطر تو دوست دارم و تو از حال من خبر نداری . بنابراین: هر که می خواهد من و تو ما نشویم مرگش باد و خانه اش ویران. ای عشق من ، ای عزیزترینم: چه خوب شد که به دنیا آمدی و چه خوب شد که دنیای من شدی . پس: برای من بمان و بدان که هیچ چیز با ارزشتر از عشق نیست و بزرگترین ویژگی عشق بخشایش است. بنابراین: قلبم را که لبریز از عشق است به تو تقدیم می کنم و سوگند می خورم که تا ابد : شنبه 13 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: 10 AM ______< love story >______ On roz yadet miyad ke ba ham ghahar bodim. <' ) ) '> ( <) ( ( )) -----;;-;;----;;-;;-------------> Bad to taghat nayvordi, Omadi mennat keshye man. ' ) > ) ' > (<) ( )) (( -----;;-;;-------;;-;;-------------> Be man ghol dadi dige Tanham nemizario,azam ba Ye boos, delbari kardi. ( ' >( ' ˅ ') ( < ) ( ( )) -----;;-;;-----;;-;;-------------> Manam , bakhshidameto ba ham Ashti kardim, yadete !!! ' )> <' ) (<) ( )) (( -----;;-;;-------;;-;;-------------> Vali to raftiyo baraye hamishe Tanham gozashti . ( ' ˅ ') ( ( )) ------------;;-;;-------------> Kheyli delam barat tang sgode, Aksi ke on ruz baham andakhtimo Hanozam daram, bebin injast . (' ˅ ') ( ' ˅ ') ( ) ( ( )) -----;;-;;------;;-;;-------------> شنبه 13 / 10 / 1390Darya
™
به قلم: |
||